گیسوش

پروانه.

من این تصویر را خیلی دوست دارم برای ا ین که بال زدن پروا نه مثل ورق زدن کتاب می ما ند. ...
26 تير 1392

تعطیلات تابستان

 در یک روز آفتابی من و خانواده ام به پارک ساعی رفتیم. هوا خیلی گرم بود و من می خواستم به پیست اسکیت بروم اما پدرم نمی گذاشت چون چند سال پیش در پیست اسکیت دستم شکست ولی با اصرار من پدرم من را در همان پیست اسکیت که دستم شکست بود برد ولی این دفعه مراقب خود بودم    ...
24 تير 1392

استخر

من ومامانم به استخر رفتیم. تا من را در استخر ثبت نام کند.  وما رفتیم دفتر مدیر و مدیر استخر خیلی مهربان بود. و اسم مربی ما خانم نازنین احمدی است. مربی ما هم مثل مدیر استخر مهربان است. و خیلی خوب به ما شنا کردن را یاد می دهد. من مربی ام را خیلی دوست دارم و دیروز ساعت چهار به استخر رفتیم. ومربی من به من گفت:برو توی عمیق ومن هم رفتم توی عمیق و دو باره مربی من گفت: کوثر همان حرکاتی که قبلا به تو یاد دادم انجام بده. وچندمن  دقیقه بعدش مربی ام من را صدا زد و باد بازوبندم را خالی کرد. وگفت: برو تو آب و خیلی خوب تر در آب شنا می کردم. و بالا خره تعطیل شدیم و اول دوش گرفتم. مامانم رفتم مامانم لباس ...
24 تير 1392

شعر حا فظ

دل می رود زدستم صاحبدلان خدارا دردا راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرط برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا ای صاحب کرامت شکرانه سلامت روزی تفقدی کن درویش بی نوارا آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا.
17 تير 1392

شعر تو

یکی هست که هنوز به فکر توست که هنوز دوستت دارد و همیشه باهات هست. تا زندگی یا عمر آخرت.  
17 تير 1392

من می خوام برم شمال.

من شمال رو خیلی خیلی دوست دارم چون آنجا خیلی با صفا است. و آنجا یک جنگل بزرگ دارد. بامه های غلیظ و ویلا های قشنگ  ودریا های وسیع وحتی آن شن هایی که خیلی نرم است. من از آن قسمتش خوشم میاد که با شن ها بازی کنم. و از یه قسمت دیگش هم خوشم میاد که ماهی گیری کنم. می دونین من سفر به شمال رو خیلی دوست دارم   ...
11 تير 1392

رباعیات عمر خیام

ایکاش که جای آرمیدن بودی. یا این ره دور را رسیدن بودی. کاش از پی صد هزارسال از دل خاک چون سبزه امید بر دمیدن بودی.     
10 تير 1392

دیوان حافظ

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید. که زانفاس خوشش بوی کسی می آید. ازغم حجر مکن ناله وفریاد که دوش زده ام فالی و فریاد رسی می آید.
10 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیسوش می باشد